خواب دیدم عزرائیل امده برای گرفتن جان من و بنده برای اینکه مرا نبیند زیر پتو قایم شده ام!!
اما فایده نکرد!!
موقع سوال و جواب توسط خدا هم با خود می گفتم خدا کند فلان گناه مرا یادش نیاید!!
این هم البته فایده نکرد و همان موقع خداوند نام برد از همان فلان گناه!
طنز تلخی بود اینکه هیچ راه فراری نیست!
و تلخ تر از آن این است که می دانیم راه فراری نیست و باز هم گناه می کنیم؟!
یا آنقدر خوب و پرهیزگار هستیم که می توانیم سینه سپر کنیم و بگوییم ما جزو گروه حسرت خورنده در قیامت نیستیم؟:(